پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
نقد و بررسی یهودیت
نوشته شده در سه شنبه 27 ارديبهشت 1390
بازدید : 1572
نویسنده : امير محمدي

حث بر سر این که نقش یهودیان و اسراییل در وادار کردن دولت آمریکا در حمله به عراق به چه میزان بوده است، در آمریکا بالا گرفته است. نویسنده در جمع بندى نهایى، بر نقش عناصر یهودى فعال در دولت آمریکا و لابى یهود، در جنگ آمریکا علیه عراق پافشاری مى کند.

«بوش» در ظاهر رییس جمهور، «دیک چنى» معاونش، «دونالد رامسفلد» وزیر دفاع، «کالین پاول» وزیر خارجه، و «کاندولیزا رایس» مشاور امنیت ملى سیاست خارجى ایالات متحده را اداره مى کنند و مسؤولیت جنگ در عراق بر دوش آنان است. ولى بوش و دستیارانش ـ که مسیحیانى سفید یا سیاه هستند ـ به نوعى متهم هستند که تحت تأثیر مشاورانى یهودى که کاملا وابسته به اسراییل هستند و به جاى آمریکا بر اسراییل تکیه مى کنند، به صدام حمله کرده اند.

 ادعاى وجود یک شبکه یهودى در پشت پرده جنگ، که در هفته هاى گذشته از سوى برخى سیاستمداران و نویسندگان در میان نهاده شده است، مایه اتهام متقابل یهودستیزى از سوى برخى سازمان هاى یهودى برجسته به آنان شده است. جیمز موران نماینده ویرجینیا در مجلس نمایندگان ایالات متحده، مقام خود را در رهبرى دموکرات ها پس از پشتیبانی از این که «جامعه یهود» مسؤول جنگ است، از دست داد. سناتور پیشین، گرى هارت (از کلرادو) که خواهان شرکت در انتخابات ریاست جمهورى است، با در میان گذاشتن مسأله وابستگى چندگانه، به بسیارى از یهودیان اهانت کرد. روزنامه نگاران از رابرت نواک گرفته تا جورج آن گیر، ادعاى مشابهى را در میان نهاده اند در همان سان که مخالفان دست چپى و مجلات لیبرال مانند ملت و جمهورى نو نیز پیروى کردند.

 در تظاهرات ضد جنگ در سان فرانسیسکو شعرى (به کنایه) خوانده شد: «من مى خواهم که تو براى اسراییل کشته شوى، اى سرباز مسیحى پیش به سوى جلو!»

این اظهارات که دولت بوش به تأیید مشاوران یهودى در حال آغاز جنگ به سود اسراییل است، مایه اشکال در گردهمایی سالانه کمیته فعالیت هاى سیاسى آمریکا ـ اسراییل شد. این کمیته قوى ترین گروه لابى پیرو اسراییل در آمریکا است.

 در سال 1996، نتانیاهو به نام نخستین وزیر حزب لیکود به قدرت رسید. هشت رهبر یهودى نومحافظه کار، یک یادداشت 6 صفحه اى براى او فرستادند که حکومتى تهاجمى را تصویر مى کرد. در ابتداى این دستورکار ها، سرنگونى صدام بود.

 رالف گرین، نماینده لوییس ویلاکى در این گردهمایی گفت: «تاریخ نشان داده است که در مواقع چالش و هنگامى که اختلاف آرای هست، احساسات ضدیهودى تحریک مى شود، ما مى دانیم که در این کشور (ایالات متحده) گروه هایى هستند که یهودیان را دوست ندارند، اسراییل را نمى خواهند و مى خواهند که ما را بسوزانند.»

کوییپد جرالد چستر، نماینده مینپولیس در این گردهمایی گفت: «بوش، چنى و رامسفلد هر سه پروتستان هستند، پس آیا باید مدعى شد که یک گروهک پشت پرده پروتستان مسؤول جنگ هستد؟»

رابى الایزر موسکین، نماینده لوس آنجلس در گردهمایی گفت: «آمریکا هرگز براى پشتیبانی از اسراییل سرباز گسیل نداشته است، حتى هنگامى که اسراییل آشکارا در جنگ شرکت داشت. این سخنان کاملا یهودستیزى است. آمریکا براى اسراییل به جنگ نرفته است.».

 هر چند این مباحث در سطحى پایین تر از مباحث اجتماعى روی داده است، ولی بحث بر سر نقش اسراییل در جنگ و پیروان آن به بیش از یک گروه چریکى سرایت یافته است. این بحث، مایه شکاف عمیقى در میان یهودیان آمریکا شده است که بسیارى از آن ها لیبرال دموکرات هستند و به فعالیت هاى نظامى گذشته آمریکا اعتراض کرده بودند. هم چنین این مباحث، نشان از شکاف میان جمهورى خواهان سنتىِ محافظه کار که خواهان نبود دخالت آمریکا در جهان هستند و محافظه کاران نو که نخست در دولت ریگان بر سر کار آمدند و اکنون در دوره بوش و به ویژه پس از 11 سپتامبر بیشتر قدرت مى یابند، داشت.

بیل کلر از نویسندگان نیویورک تایمز مى نویسد: «عقیده به نقش اسراییل در جنگ، قوى تر و گسترده تر از آن چه که فکر مى شد است. این امر آثار فراوانى در سیاست داخلى ما دارد و مانند بسیارى از دیدگاه هاى شبهه ناک از یک واقعیت عینى ناشى مى شود، آرى اسراییل بخشى از این داستان است.».

 در مراکز این مباحث، چند یهودى قرار دارند: ریچارد پرل، پل ولفویتس، داگلاس فیث، الیون آبرم و دیوید ورمسر، همه این ها به مدتى طولانى رهبرى محافظه کارى جدید را بر دوش داشته اند که در زمان ریگان با این باور که آمریکا باید با تهاجم با شوروى رویارویی کند، شکل گرفت و در سال هاى گذشته، هدف خود را به اسلام رادیکال تغییر دادند.

بیل کلر از نویسندگان نیویورک تایمز مى نویسد: «عقیده به نقش اسراییل در جنگ، قوى تر و گسترده تر از آن چه که فکر مى شد، است. این امر آثار فراوانى در سیاست داخلى ما دارد و مانند بسیارى از دیدگاه هاى شبهه ناک از یک واقعیت عینى ناشى مى شود.

همه این شخصیت هاى کلیدى، مقام هایى بالا در دولت بوش دارند: در پنتاگون، در وزارت خارجه، در کاخ سفید و نیز هم چنین پرل، در دفتر سیاست دفاعى و گروهى اثرگذار از مشاوران پنتاگون هستند. بسیارى از دست یاران بحث برانگیز بوش، پیروان سرسخت حزب محافظه کار لیکود در اسراییل هستند که اکنون آریل شارون نخستوزیر اسراییل، رهبرى آن را بر دوش دارد و بسیارى نیز در گذشته با حزب لیکود یا کمپانى هاى اسرائیلى پیوسته بوده اند.

ریچارد پرل، که رییس دفتر سیاست دفاعى بود، پس از آن که سیمور هرش از نویسندگان نیویورک تایمز ادعا کرد که یک شرکت سرمایه گذارى که پول در آن نقش مدیریتى دارد از جنگ سود مى برد، از ریاست این دفتر کناره گیری کرد، ولى به نام یک عضو در آن باقى ماند.

بوش در انتخابات ریاست جمهورى علیه سیاست خارجى کلینتون در دخالت در هائیتى و سومالى و کوزوو تبلیغ کرد و برابر ریشه هاى محافظه کارى خود با این باور که آمریکا نمى تواند پلیس جهان باشد، عقایدى شبه انزواگرا را مطرح مى کرد، ولى پس از 11 سپتامبر لحن او دگرگون شد. در ژانویه 2002 ایران و عراق و کره شمالى را به نام محور شرارت مطرح نمود و شش ماه پس از تغییر رژیم بغداد سخن گفت. در فوریه، او از مزایاى گسترش دموکراسى در خاورمیانه سخن گفت. او مدعى شد که در یک عراق آزاد با اهداى امید و گسترش به میلیون ها نفر مى توان قدرت آزادى را در تغییر یک منطقه مهم نشان داد. او گفت: سرنگونى صدام این زنگ خطر را براى رژیم هاى دیگر به صدا در مى آورد که پشتیبانی از تروریسم از سوى ما تحمل نخواهد شد.

سخنان بوش در اهداى دموکراسى با سرنیزه و نشان دادن زور به حکومت هاى عرب، بازتاب لحن حزب لیکود و پیروان محافظه کار نوى آن در آمریکا است.

در سال 1996، نتانیاهو به نام نخستوزیر حزب لیکود به قدرت رسید. هشت رهبر یهودى نومحافظه کار، یک یادداشت 6 صفحه اى براى او فرستادند که حکومتى تهاجمى را تصویر مى کرد. در ابتداى این دستورکار ها، سرنگونى صدام بود و جایگزینى او با یک پادشاه تحت نفوذ اردن. این رهبران نومحافظه کار، خطوط کلى دیدگاه دومینو را طراحى کرده بودند که برابر آن حکومت هاى سوریه و دیگر کشورهاى عربى، یکى پس از دیگرى سقوط خواهند کرد که همه این ها پس از خلع صدام خواهد بود. آن ها از عرفات خواستند که از پیمان نامه صلح اسلو بیرون شود و از توافق با فلسطینى ها خوددارى کند. رهبرى نویسندگان این یادداشت 6 صفحه اى را پرل بر دوش داشت. دیگر امضاکنندگان این یادداشت فیث، (معاون وزیر دفاع فعلى) و وارمسر (مشاور جان بولتن معاون وزیر خارجه فعلى) بودند

سخنان بوش در اهداى دموکراسى با سرنیزه و نشان دادن زور به حکومت هاى عرب، بازتاب لحن حزب لیکود و پیروان محافظه کار نوى آن در آمریکا است.
فورددونر ـ استاد دانشگاه شیکاگو و پروفسور تاریخ خاور نزدیک ـ اظهار مى کرد که از شدت همانندی دستورکار هاى پیشِ روى سیاست خارجى بوش و محتواى یادداشت یادشده شگفت زده شده است. او بازگو مى دارد که یک رابطه طبیعى در این میان هست. کسان دلخواه در دولت بوش بر دیگران تفوق یافته اند و سیاست هاى خود را در خاورمیانه، اجبارى کرده اند.

جان کولبرت یکى از 8 نفرى که یادداشت 1996 به نتانیاهو را امضا کرده است، اکنون مدیر ارتباطات مؤسسه مطالعات امنیت ملى یهودیان است که یکى از نهادهاى فکرى اثرگذار (Thinktank) در واشنگتن مى باشد.

کولبرت این باور را که پیروان یهودى حزب لیکود ایالات متحده را به جنگ کشانده اند، خنده دار توصیف مى کند و مى گوید: «یادداشت یادشده تنها بازگو آرمان هایى بود که سیاست آینده اسراییل باید آن گونه باشد که از دید کسانى که در این سو بودند، به سادگى نوشته شده بود و من معتقد نیستم که این یادداشت یک طرح عملیاتى بوده و به ویژه این که این یادداشت براى دولت آمریکا نوشته نشده بود.»

روبرت لوئنبرگ به نام شخص دیگرى که یادداشت را امضا کرده است، مى گوید: «کل آن یادداشت درباره برکنار کردن حاکمان عرب بود، این چیزى است که مردم درباره آن یادداشت مى گویند، ولى آن چه به نظر مى رسد نادیده انگاشته شده، این است که قرار نبود ایالات متحده این کار را انجام دهد، بلکه برابر یادداشت قرار بود اسراییل چنین کارى را انجام دهد».

 


:: موضوعات مرتبط: يهوديت را بهتر بشناسيم , ,
:: برچسب‌ها: نقد و بررسی یهودیت ,



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 138 صفحه بعد